نورمن جویسون کارگردان «ماهزده»، «ویلون زن روی بام» و «در گرمای شب» در ۹۷ سالگی درگذشت. به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ورایتی، نورمن جویسون کارگردان و تهیهکننده نامزد اسکار که با کارگردانی درام نژادی «در گرمای شب» در سال ۱۹۶۷ اسکار بهترین فیلم را دریافت کرد و سازنده فیلمهای تحسین شده دیگری چون «ماهزده»، «روسها میآیند، روسها میآیند»، «ماجرای توماس کرون» و همچنین فیلمهای موزیکال «ویلون زن روی بام» و «عیسی مسیح سوپراستار» بود، درگذشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ۹۷ ساله بود. فعالیت سینمایی جویسون با ساخت کمدیهای پرزرق و برق دوریس دی مانند «هیجان همه چیز» آغاز شد، اما وجدان اجتماعی جویسون با فیلمهایی چون «در گرمای شب» و درام کارگری «F.I.S.T» ظهور کرد و به دنبال آنها به ساخت فیلمهای دیگری درباره تنشهای نژادی مانند «داستان یک سرباز» و «صاحب خانه» روی آورد؛ گرچه هرگز از ساخت کمدیها و عاشقانهها دست نکشید. جویسون در گیشه هم موفق بود و معمولا نبض تماشاگران را در دست داشت، اما این موفقیت را همیشه نزد منتقدان کسب نمیکرد. او ۷ نامزدی اسکار کسب کرد و تنها در سال ۱۹۹۹ جایزه یادبود آکادمی را به دست آورد. نورمن جویسون و استیو مککوئین در «بچه سینسیناتی»
وی سال ۱۹۶۱، پس از موفقیتهایی که در تلویزیون بریتانیا، کانادا و آمریکا کسب کرد، با محدودیتهای تلویزیونی مواجه شد و به هالیوود رفت تا حرفهاش را دنبال کند. اولین تلاش او کمدی «۴۰ پوند دردسر» با
بازی تونی کورتیس بود که پس از موفقیت در گیشه، یونیورسال قراردادی هفت ساله با وی امضا کرد. فیلم بعدی او «هیجان تمام» با بازی ملکه استودیوها، دوریس دی از قبلی هم موفقتر شد و «برایم گلی نفرست» سال ۱۹۶۴ هم همین جایگاه را کسب کرد. با شکوفا شدن حرفه سینماییاش، جویسون تلویزیون را بهطور کامل رها نکرد و بهعنوان تهیهکننده اجرایی در برنامه هفتگی جودی گارلند در تلویزیون ماند. پس از پایان «هنر عشق» با جیمز گارنر، جویسون قراردادش با یونیورسال را رها کرد و اولین درام خود را ساخت که وسیله شناخته شدن استیو مککوئین با «بچه سینسیناتی» بود. در این فیلم او جانشین سام پکینپا شد. سال ۱۹۶۶ کمدی «روسها میآیند، روسها میآیند» با بازی آلن آرکین موفقیت زیادی کسب کرد و نامزد اسکار بهترین فیلم شد. فیلم بعدی جویسون، «در گرمای شب» در سال ۱۹۶۷ برنده اسکار بهترین فیلم شد و او برای کارگردانی آن نامزدی اسکار را به دست آورد. راد استایگر، با بازی در نقش یک کلانتر نژادپرست جنوبی، برنده اسکار بهترین بازیگر مرد شد و سیدنی پواتیه در نقش به یاد ماندنی ویرجیل تیبز ظاهر شد. این فیلم بعدها با کارول اوکانر تبدیل به یک سریال تلویزیونی محبوب شد و پواتیه دوباره نقش خود را تکرار کرد. جویسون دوباره با مک کوئین و ستاره نوظهور فی داناوی در فیلم عاشقانه «مسئله توماس کرون» همراه شد که موفقیت بزرگی کسب کرد. هزینه ۹ میلیون دلاری برای نسخه سینمایی از موزیکال مشهور برادوی «ویلون زن روی بام» نتیجه بسیار خوبی داشت. تماشاگران آن را دوست داشتند و این فیلم نامزد بهترین فیلم و کارگردانی شد. او سپس اقتباسی از موزیکال راک «عیسی مسیح سوپراستار» را ساخت که تقریباً به همان اندازه محبوب بود. جویسون پس از برقراری رابطه با یونایتد آرتیستز، شروع به تولید فیلمهایی از جمله اولین فیلم هال اشبی «صاحب خانه» و وسترن «بیلی دو کلاه» تد کوچف کرد. فیلم بعدی او، اکشن «رولربال» در سال ۱۹۷۵، با بازی جیمز کان، عملکرد خوبی داشت و تلاش او برای ترغیب تماشاگران به جدی گرفتن سیلوستر استالونه در «F.I.S.T» در سال ۱۹۷۸ هم قابل تحسین بود. جویسون سال ۱۹۷۹ با «... و عدالت برای همه» با بازی آل پاچینو بازگشت و همچنین با کمدی «بهترین دوستان» با بازی برت-رینولدز و گلدی هاون موفق ظاهر شد و اقتباس وی از تریلر پرتنش نژادی «داستان یک سرباز» هم با اقبال منتقدان و تماشاگران مواجه شد و وی به عنوان یکی از تهیه کنندگان فیلم نامزد دریافت جایزه اسکار شد. «آگنس خدا» محصول ۱۹۸۵ هم با بازیگرانی چون جین فوندا و آن بنکرافت پس از آن ساخته شد. شاید بزرگترین محصول مورد علاقه مردم و منتقدان در حرفه جویسون، فیلم «ماه زده» محصول ۱۹۸۷ باشد که برای بازی شِر و المپیا دوکاکیس برنده اسکار بازیگری شد و شروع کار نیکلاس کیج جوان را رقم زد و جویسون نامزد بهترین فیلم و کارگردانی شد. کار خستگی ناپذیر وی با ساخت درام «در کشور» در سال ۱۹۸۹ با بازی بروس ویلیس ادامه یافت. «پول دیگران» در سال ۱۹۹۱، با دنی دویتو، «فقط تو» با بازی رابرت داونی جونیور و «جعلی» با ووپی گلدبرگ در سال ۱۹۹۶ پس از آن آمدند، اما او دوباره در سال ۱۹۹۹ با «توفان» که داستان واقعی و الهام بخش بوکسور روبین «توفان» کارتر، مردی را که ناعادلانه متهم به قتل شد موضوع خود قرار داد، درخشید. دنزل واشنگتن برای بازی در نقش اصلی نامزد اسکار بهترین بازیگر مرد و جویسون و سایر تهیه کنندگان نامزد دریافت جایزه انجمن تهیه کنندگان شدند. آخرین تلاش تئاتری جویسون، «بیانیه» در سال ۲۰۰۳، با بازی مایکل کین در داستان یک جنایتکار جنگی نازی بود که سرانجام پس از سالها محافظت به دام افتاد. زندگینامه این کارگردان خستگیناپذیر با عنوان «این کسب و کار وحشتناک برای من خوب بوده» در سال ۲۰۰۴ منتشر شد و وی جایزه یک عمر دستاورد انجمن کارگردانان را در سال ۲۰۱۰ دریافت کرد. کانال عصر ایران در تلگرام
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: کارگردان
درگذشت
روس ها می آیند
اسکار بهترین
بهترین فیلم
گرمای شب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۸۴۴۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
استقلال و پرسپولیس تفاوتی ندارند؛ جام گرفتن دیگر لیاقت نمیخواهد!
آفتابنیوز :
پس از پایان یکی از هفتههای حساس رقابتهای لیگ برتر، اوسمار گفت پرسپولیس همیشه قهرمان است و جواد نکونام هم تاکید کرد شاگردانش بهترین هستند، اما واقعیت ماجرا در دو بازی تراکتور – استقلال و پرسپولیس – سپاهان چه بود؟ هر دو مسابقه با عرض معذرت، حتی برای یک دقیقه هم ارزش دیدن نداشتند! در واقع در هر دو بازی، هیچ اثری از فوتبال به چشم نخورد.
آنچه به عنوان مسابقه فوتبال به خورد ما داده شد، ملغمهای از ضربات کاراته، خشونت رایج در فوتبال آمریکایی و تلفیقی از عصبانیتها و خشم درونی تعدادی بازیکنان بود که گوی و میدان را به «بکش بکش و بزن زیرش» تبدیل کرده بودند. میتوانیم در یک کلام بگوییم این مدل بازیها و سبکی عجیبی که در لیگ ما ارائه داده میشود، نوعی آبروریزی در عالم فوتبال است.
نه استقلال و نه پرسپولیس که مدعیان امروزی قهرمانی لیگ هستند، از نظر فنی و فوتبالی چیزی برای عرضه نداشتند و بی تردید مشکل هم از این دو تیم نیست؛ چرا که تراکتور و سپاهان که میتوانستند در این فصل شانس قهرمانی داشته باشند نیز از نظر فنی ضعیف بودند. متاسفانه از دل این لیگ چیزی بیرون نمیآید؛ دیگر این بهترین بازی هایش بود که دیشب تماشا کردیم، اما دیدن همه ۹۰ دقیقه اش، واقعا به تحمل و صبر نیاز داشت.
این حجم از پرخاشگری که در وجود بازیکنان ما در لیگ برتر زبانه میکشد، باعث میشود تا هر چیزی در زمین ببینیم به جز فوتبال! به عبارت بهتر، تعدادی فرد مدعی در این لیگ داریم که تصور میکنند فوتبال در وجود آنها خلاصه شده است، اما تیم هایشان تنها کاری که در مسابقه انجام نمیدهند بازی فوتبال است.
این جام به هر تیمی برسد با این کیفیت فنی تیم ها، چیز دندان گیری عاید فوتبال ایران نمیشود. کیفیت لیگ ما ضعیف است و بازیهای چشم نواز در آن دیده نمیشود. اما از نظر اجرای فنون رزمی و اعتراض به داور مسابقه و بی اعصاب بودن، اعتراف میکنیم یکی از بهترین لیگهای حال حاضر آسیا را داریم و از این بابت میتوانیم به خودمان ببالیم!
جام گرفتن در فوتبال ایران، ظاهرا دیگر لیاقت نمیخواهد؛ بلکه به مقداری شانس و جنگ اعصاب بیشتر نیاز دارد...
منبع: خبر ورزشی